محل تبلیغات شما
بعد از این که کل معدمو خالی کردم نشستم و اون روند معده خالی تن سرد سر سبک نصف بدنم از شیشه بیرون چشمام داغ احساس میکردم دستام کش اومدن و جا براشون نیست تونل تاریک پرشیایی خر بوق بوق سرگیجه استرس خوب نصف بیدار نصف خواب خاطره کابوس چشمام داغ صداش صدای موزیک از پخش ویبره ی گوشی تو جیب شلوارم با چشم دنبالش میگردم یادم نمیمونه باید دنبال چی بگردم صدای اتوبان سرعت زیاد پیچیدن باد ترمزای بد جا فحشای رکیک خیابون اصلی کوچه های درهم سرگیجه سرگیجه وایستادن ماشین بدنم

زخمای سطحی، دردای عمیق

Nothing is really ever forgotten

همیشه سخت بوده، اما حالا غیرممکنه

سرگیجه ,چشمام ,داغ ,بوق ,بدنم ,جا ,چشمام داغ ,میگردم یادم ,دنبالش میگردم ,چشم دنبالش ,با چشم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها